کامران نوربخش
کامران نوربخش

کامران نوربخش

لعنت بر فقر

سرم را از "فرق" بر دیوار می گذارم


فرقم با دیگران را بر سرم می کوبند


یکی پولش را بر رخم کشید


بروم سرم را از "فقر" بر دیوار بکوبم



#کامران_نوربخش

wwwk-nourbakhsh.ir

پ.ن:لعنت بر فقر و خدایان آفریدگار فقر

عشق من ساده بمان

آدم ها این روزها

با آبرنگ بازی می کنند

هنرمند نیستند

به زبان نیرنگ بازی می کنند

مبادا که رنگ و بوی آنها رابگیری

مبادا که زیبا دروغ هایشان را بپذیری

عشق من ساده بمان

هیچ کس رازِ دل تنگی هایت را نمی داند

دوستت دارم هایِ زیادی خواهی شنید

کسی به پایِ دوستت دارم هایت نمی ماند

عشق من ساده بمان

در عشق می بازی

با درد می سازی

چشم بر درهای بسته می دوزی

آکنده از دردِ نامردمی ها

با روحی آسیمه

در تبِ تنهایی می سوزی

عشق من ساده بمان

نبین که دنیا قشنگ است

زرق و برقی دارد و رنگ رنگ است

جای جایش بر سرِ هیچ جنگ است

غربش وحشی

شرقش به دنبالِ شهرِ فرنگ است

هر دو یکسان است

قلبِ اهالیِ دنیا از سنگ است

عشق من ساده بمان

حرف مفت بسیار

کسی به مفت حرف نمی زند

این اشرفِ مخلوقات 

دیگر دم از شرف نمی زند

زمستان است اینجا

یخبندان است اینجا

ولی دیگر برف نمی زند

عشق من ساده بمان

گرگِ خوب از آدمیت

طعنه بر گرگِ بد می زند

عشق من ساده بمان

ای سپیدارترین سوگند در باغِ وجودم

ای مکتبِ هستیِ من

ای نیلوفرانه ترین خاطره 

باقی مانده در تار و پودم

ای عشق 

مبادا که رنگ و بوی آدم ها را بگیری

عشق من ساده بمان


#کامران_نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

کاش تو از دیار آلاله ها برایم شعر بیاوری

هر روز عصر هنگام


من و حُسن یوسف هایِ گوشه‌یِ پنجره


و چندتایی گنشجکِ بازیگوش


یا یادت 


میهمانیِ خیال انگیزی داریم


میهمانیِ درد و دل


به حُسن یوسف ها از درد می گویم


به گنجشک ها از دل


به گمانم که می فهمند مرا


کاش کسی از دور بیاید


کاش تو باشی


کاش تو از دیارِ آلاله ها برایم شعر بیاوری


#کامران_نوربخش

wwww.k-nourbakhsh.ir

راز و نیاز با انسانیت

برای تو می نویسم

هرکه هستی

عزیزت می دارم و 

این چند خط تقدیم تو باد

به خودت سخت نگیر

غمگین مشو

دست پدر

پای مادرت را بسیار ببوس

غرور برادر

احساس خواهرت را 

بسیار درک کن

چه بسیار چیزهایی که

دست نیافتنی هستند

چه بسیار انسان هایی که

رفتنی و نماندنی هستند

تو حسرت این ها را

برخودت قدغن کن

برای هیچ تلاش نکن

کسی از کاج هایِ سربلند

توقع گیلاس دادن ندارد

این دنیا پرتویی نور است

و چندتایی موج

و نوایی زیبا

برخواسته از سازی ساده

به زیر این نور

به روی این موج

با این نوایِ زیبا

به رقص آ

و لذت ها ببر

شب و روزت بی غم باشد رفیق

وسعتِ دلت بزرگ

سقفِ احساست بلند

رنگِ رخسارت شادمان

پر و بالت گشوده

غروبِ غمت نزدیک

خنده هایت رویایی

تو فقط شاد باش در این

دنیایِ چند روزه

که این گنبدِ دوّار

چو انگشتری باشد

تو باش بر آن چو نگین

در آخر پیامی

از بزرگی بس عزیز

که گفت

تنور دلت گرم.


#کامران_نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

شهر من و شهر تو

تنها اشتراک باقی مانده


میانِ من و تو


همین آسمان است


اما با کمی تفاوت


در شهرِ تو روز است


در شهر من شب


#کامران_نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

فاصله من تا تو

از من تا تو


چه قدر فاصله است؟


کاش قابل محاسبه بود


مثلِ فاصله‌یِ شهرها


آخرِ سَررِسید کهنه‌یِ پدرم


#کامران_نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

کاش ابروهایت هم پیوندی باشد

کاش بروم به سویِ دوردستی که

یک کوچه باغی باشد

خانه ای قدیمی تهِ کوچه 

با حیاطی بزرگ و 

آب پاشی شده

چندتایی درخت کوتاه و بلند داشته باشد

کلاغی قار قار کند

و چندتایی گنجشک

جیک جیک

یک بهار خوابِ بزرگ

با تختی چوبی که پایه هایش

از شدت  پیری قیژ قیژ می کنند

کاسه ای انار دانه شده

چایی قند پهلو

و تو با لباسی پولک دار‌ و قرمز

سر من روی زانویِ تو باشد

چند دانه اناری ترش بخورم

و لبِ شیرینِ تو

عجب مزه ملسی خواهد گرفت زندگی

کاش

ابروهایت هم‌ پیوندی باشد


#کامران نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

تو هم از من گذر کن

این روزها 

از همه دست کشیده ام

تو هم از من گذر کن

آه باران می شوم

توسط کهنه خاطراتم

لحظه هایم آکنده از زجر و شقاوت است

تو هم از من گذر کن

تا فرسنگ ها اطرافِ خلوتِ متروکه ام

سازی گوش خراش

صوتِ غم

طنین می افکند 

تو هم از من گذر کن

من سر تا پا آغشته‌یِ دردم

آلوده‌یِ من نشو

تو‌ هم از من گذر کن


#کامران نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

تقدیم به مادرم و دیگر هیچ

تقدیم به مادران و دیگر هیچ


گویند

بهشت زیرِ پایِ مادران است

بهشتِ فرداهایِ دور 

دروغ است

هر جا مادرم قدم بگذارد

بهشت است


#کامران نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir

موهای تو در باد باله می رقصیدند

باد لج بازی می کرد

و تار به تارِ موهایت را به بازی گرفته بود

پروانه ای فرشته وار به دورت می چرخید

و من میانِ برگ هایِ زردِ پیاده رو

از زاویه‌یِ دیدِ خیابان

محصورِ این پرده از ‌نمایش شده بودم

آری

من مستِ بویِ عطرِ جامانده از تنت بودم و

موهایِ تو در باد

باله می رقصیدند

تو غرق در رویای خودت

چون آهویی رمیده از دستم

به راهت ادامه دادی

و من گیج تر و‌گیج تر...


#کامران نوربخش

www.k-nourbakhsh.ir